نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





اﺳﺘﺎﺩ ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ ؟

 

اﺳﺘﺎﺩ ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ ؟


ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺖ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺣﺘﯽ ، ﻣﻦ . . .


ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻤﺖ ﮐﺎﺭﯼ ! :lol:


ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ . . .


ﺗﺮﻡ ﺁﺧﺮﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﻡ نی ﺍﻭﻥ ﺣﺴﯽ


ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﺮﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺴﺖ


ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺱ :lol:


ﺭﻭ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ ﻫﺎﻡ ،

ﺑﺴﺘﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﭼﺸﺎﺗﻮ ؟

ﻫﯿﺲ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻮ ﻓﻘﻂ ﺑﺒﺮ ﺻﺪﺍﺗﻮ !


ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺩﭘﺮﺳﻢ !

ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺣﺴﻢ !


ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﮐﻞ ﻭﺍﺣﺪﺍﻡ ﺑﻪ ۴۰ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺮسن
 :D

گویا استاد کم نیاورده و جواب آرمین رو داده !

ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻮ آﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ،

ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ نمره ﻭ ﻭﺍﺣﺪﻫﺎﺵ


ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻣﺸﮑﻼﺕ ،

هنوز ﺗﻮﯼ برگه ﻫﺎﺕ ﻫﺴﺖ ،


ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻡ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻧﻘﺼﺎﺵ


ﻧﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻡ ﮐﻤﺸﻪ ﻧﻤﺮﺕ

ﻣﻦ ﺑﺎ ﮐﺎستیای ﺍﯾﻦ برگه اﺕ ،


ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ

ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﻡ ،

ﮐﻢ ﻧﻤﺮﻩ ﺍﺻﻼ :D

آرمین هم که هیچ رقمه از رو نمیره :

ﺩﯾﻮﻭﻭﻧﻪ . . . !


ﺍﮔﻪ ﻧﻤﺮﻩ ﻧﺪﯼ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﻧﻤﯿﻤﻮنههههه


اینو بدون ﻫﯿﭽﮑﯽ مث ِ

من درساشو نمیخونه ،

نمیخونهههههه


[+] نوشته شده توسط پژمان در 2:41 | |







عطاران

 

رضا عطاران در یک نشست خبری

در جشنواره فیلم فجر

خطاب به حاضران گفت ،

من حاضرم برای خنداندن مردم

شلوارم را هم پایین بکشم!

کاریکاتور رضا عطاران


[+] نوشته شده توسط پژمان در 2:40 | |







بعضی وقتها...

بعضی وقتها...

دِلم می خواهد

خودمان را بزنیم

به علی چپِ کوچه ها

و بعد٬یک هو

ببینم که

از خیابان اصلی

سر در اورده یم

یک ماشین دربست

بگیریم

و برویم ته دنیا

با هم

بنشینیم

لبه پرتگاهش

وهی پاهایمان را تکان بدهیم٬

تخمه بشکنیم و بلند بخندیم


[+] نوشته شده توسط پژمان در 2:38 | |







هیچ میدانی...

 

پژمانم

 

هیچ میدانی


زیباترین عاشقانه ای

 

که برایم میگویی


وقتی ست که اسمم را

 

با “مــیم” به انتها میرسانی . . .


[+] نوشته شده توسط پژمان در 2:37 | |







دلتنگیهای حاج پژمان

اونیکه ادعا میکرد که منو  بیشتر  ازجونش دوستم داره

اونیکه میگفت بدون من میمیره  اونیکه شده بودم براش خدای روی زمین

خیلی راحت ولم کرد خیلی راحت ازم گذشت خیلی راحت به پیامام جواب نمیده

من تصمیمو گرفتم دیگه نمیخوام زنده باشم میخوام خودمو خلاص کنم

میخوام بمیرم به خداوندی خدا خسته شدم از این همه تنهایی و بی کسی خسته شدم

از الافی  و دربه دری خودش میدونه  من به عشق زهرام نفس میکشیدم

و میکشم

زهرام میدونه بدون اون

هیچم هیچ

رازیم  بمیرم ولی نگه نمیخوامت رازیم به خدا رازیم

شاید  وقتی بمیرم  خوشحال بشه

شاید وقتی بمیرم به خودش بگه

ایول.....

اونیکه نصف  شهر ازش حساب میبردن

حالا به زانو دراوردمش

شاید به خودش بگه به جهنم که بمیره 

خوب بمیره یه سگ کمتر

شایدم یه کوچولو ناراحت بشه

ولی در حده دو دقیقه بعدش از یادش بره

که  منی هم وجود داشتم

ولی تا نفس میکشم

اسم زهرام و فکر زهرام

از یادم نمیره

و نخواهد

رفت

ولی من یه  چی میگم بهت زهراجان

جواب دوست دارم خیلی ممنون نیست


[+] نوشته شده توسط پژمان در 6:33 | |



صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 10 صفحه بعد