نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





سلام

امروزم خبری از زهرام نشد

زهرا همیشه میگفت یک ثانیه

خبری ازت نداشته باشم روانی میشم

ولی الان چند هفته هستش که

انگار نه انگار من وجود دارم

یا ....

ایکاش میمردم تا انقدر زجر نکشم

ایکاش قلب مریضم کف دستم بود

انقدر محکم فشارش میدادم

که هیچی ازش باقی نمونه

ایکاش.........

ولی قلبم کف دستم نیست و

باید زجر بکشم 

میدونم اخر از این بی خبری

یک شب قلبم وایمیسته 

خدایااااااااااااااا

تورو به این ماه وو روزهای عزیز

جونمو بگیر

خلاصم کن که دیگه طاقت ندارم

نمیتونم  نمیتونم

خدایااااااااااااااااااا

میدونم من بنده بدکاره توام

میدونم  میدونم

تورو به قرانت قسمت میدم

نمومش کن که اگه نکنی 

خودم تومش میکنم 

اگه دیگه مطلب نزاشتم بدونین 

از دوری و بی خبری عشقم 

خلاص کردم خودمو 

 

چند وقته واب و خوراکم شده 

اشک و اشک

 


[+] نوشته شده توسط پژمان در 10:56 | |







عشق...

 

کوچک باش و عاشق که عشق میداند

آیین بزرگ کردنت را 

 بگذار عشق خاصیت تو باشد

نه رابطه ی خاص تو با کسی

 

منظره رویایی سرسبز بهار 92 manzareh royayi bahar


[+] نوشته شده توسط پژمان در 10:54 | |







عاشقانه دوست دارم...

صدایت رادوست دارم...


بگو…فقط بگو


چــه فـــرق دارد


از مـــن ، از تـــو


از بــــاران


در آغــوشــم بــگــیــر و در گــوشــم


از مـــانـــدن بــگـــو...


از دوستت دارم هایی بگو که از شنیدنش دلم بریزد !


از دلبری چشمهایت بگو که چگونه دلم را هوایی کرده...


از هــرچــه خــودت مــیــخــواهـی


از خـــودت بـــگـــو


چـــه فــرق دارد از چـــه


فـــقــــط بـــگــــو


حـــرف بـــزن


[+] نوشته شده توسط پژمان در 10:54 | |







خدا...


[+] نوشته شده توسط پژمان در 10:53 | |







دلباخته...

 


آن روزها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند ،

 

این روزها هوس را رنگ می کنند

و جای عشق می فروشند …


آن روزها مال باخته می شدی

و این روز ها دلباخته !

 


[+] نوشته شده توسط پژمان در 10:52 | |







تاوان...

 يك بار خواب ديدن تو...

به تمام عمر مي‌ارزد پس نگو...

نگو که روياي دور از دسترس،خوش نيست...

قبول ندارم ...

گرچه به ظاهر جسم خسته ست،ولي دل دريايست...

تاب و توانش بيش از اينهاست.


[+] نوشته شده توسط پژمان در 10:51 | |







ارمین...

 

اﺳﺘﺎﺩ ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ ؟


ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺖ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺣﺘﯽ ، ﻣﻦ . . .


ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻤﺖ ﮐﺎﺭﯼ ! :lol:


ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ . . .


ﺗﺮﻡ ﺁﺧﺮﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﻡ نی ﺍﻭﻥ ﺣﺴﯽ


ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﺮﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺴﺖ


ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺱ :lol:


ﺭﻭ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ ﻫﺎﻡ ،

ﺑﺴﺘﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﭼﺸﺎﺗﻮ ؟

ﻫﯿﺲ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻮ ﻓﻘﻂ ﺑﺒﺮ ﺻﺪﺍﺗﻮ !


ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺩﭘﺮﺳﻢ !

ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺣﺴﻢ !


ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﮐﻞ ﻭﺍﺣﺪﺍﻡ ﺑﻪ ۴۰ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺮسن
 :D

گویا استاد کم نیاورده و جواب آرمین رو داده !

ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻮ آﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ،

ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ نمره ﻭ ﻭﺍﺣﺪﻫﺎﺵ


ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻣﺸﮑﻼﺕ ،

هنوز ﺗﻮﯼ برگه ﻫﺎﺕ ﻫﺴﺖ ،


ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻡ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻧﻘﺼﺎﺵ


ﻧﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻡ ﮐﻤﺸﻪ ﻧﻤﺮﺕ

ﻣﻦ ﺑﺎ ﮐﺎستیای ﺍﯾﻦ برگه اﺕ ،


ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ

ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﻡ ،

ﮐﻢ ﻧﻤﺮﻩ ﺍﺻﻼ :D

آرمین هم که هیچ رقمه از رو نمیره :

ﺩﯾﻮﻭﻭﻧﻪ . . . !


ﺍﮔﻪ ﻧﻤﺮﻩ ﻧﺪﯼ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﻧﻤﯿﻤﻮنههههه


اینو بدون ﻫﯿﭽﮑﯽ مث ِ

من درساشو نمیخونه ،

نمیخونهههههه


[+] نوشته شده توسط پژمان در 10:51 | |







بعضی وقتها...

 

 بعضی وقتها...

دِلم می خواهد

خودمان را بزنیم

به علی چپِ کوچه ها

و بعد٬یک هو

ببینم که

از خیابان اصلی

سر در اورده یم

یک ماشین دربست

بگیریم

و برویم ته دنیا

با هم

بنشینیم

لبه پرتگاهش

وهی پاهایمان را تکان بدهیم٬

تخمه بشکنیم و بلند بخندیم


[+] نوشته شده توسط پژمان در 10:50 | |







زهرام....

 

زهرام در خواب هم راحتم نمی گذارے ،
بی خبر می آیے ،
صدایم می کنے …
تا چشم باز میکنم ، باز نیستے !

 


[+] نوشته شده توسط پژمان در 10:46 | |







خدایا...

 

خدایا اگر ارزوی زهرا رفتن من است ...

ارزوی او را براورده کن ...

من جز ارزوی او ارزویی ندارم ... !!!

 

normal_عکس عاشقانه125.jpg


[+] نوشته شده توسط پژمان در 10:20 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد